معنی فارسی complainer

B1 /kəmˈpleɪnɚ/

شکایت‌کننده به کسی اطلاق می‌شود که دائماً نارضایتی خود را بیان می‌کند و گرایش به شکایت در مورد مسائل مختلف دارد.

A person who frequently expresses dissatisfaction or complaints.

noun
معنی(noun):

One who complains, or is known for their complaints.

example
معنی(example):

او به عنوان یک شکایت‌کننده شناخته می‌شود زیرا اغلب نارضایتی خود را بیان می‌کند.

مثال:

She is known as a complainer because she voices her dissatisfaction often.

معنی(example):

هیچ‌کس دوست ندارد که در محل کار با یک شکایت‌کننده باشد.

مثال:

No one likes to be around a complainer at the office.

معنی فارسی کلمه complainer

: معنی complainer به فارسی

شکایت‌کننده به کسی اطلاق می‌شود که دائماً نارضایتی خود را بیان می‌کند و گرایش به شکایت در مورد مسائل مختلف دارد.