معنی فارسی complementer
B2شخصی که در کنار دیگران فعالیت میکند و نقاط قوت آنها را تقویت مینماید.
A person or thing that complements another, enhancing its effectiveness or quality.
- NOUN
example
معنی(example):
یک مکمل خوب در یک تیم نقاط قوت دیگران را برجسته میکند.
مثال:
A good complementer in a team highlights others' strengths.
معنی(example):
نقش مکمل در پروژههای مشارکتی بسیار حیاتی است.
مثال:
The role of a complementer is crucial in collaborative projects.
معنی فارسی کلمه complementer
:
شخصی که در کنار دیگران فعالیت میکند و نقاط قوت آنها را تقویت مینماید.