معنی فارسی compliably

B1

به معنای عمل کردن یا پیروی کردن از قوانین یا الزامات به شکلی پذیرفتنی و سازگار.

In a manner that shows obedience or agreement to rules or standards.

example
معنی(example):

او به طور مطابق با قوانین جدید عمل کرد.

مثال:

She complied compliably with the new rules.

معنی(example):

تیم به طور مطابق با دستورالعمل‌های ایمنی عمل کرد.

مثال:

The team compliably followed the safety guidelines.

معنی فارسی کلمه compliably

: معنی compliably به فارسی

به معنای عمل کردن یا پیروی کردن از قوانین یا الزامات به شکلی پذیرفتنی و سازگار.