معنی فارسی compliancies
B1الزامات یا معیاری که باید در پیروی به آنها توجه شود، به خصوص در چارچوب قانونی.
Referring to the specific requirements or regulations that must be adhered to.
- NOUN
example
معنی(example):
صنایع مختلف باید از الزامات مختلفی پیروی کنند.
مثال:
Different industries have different compliancies to follow.
معنی(example):
سازمان بر روی الزامات مختلف در بخشها تمرکز دارد.
مثال:
The organization focuses on varying compliancies across sectors.
معنی فارسی کلمه compliancies
:
الزامات یا معیاری که باید در پیروی به آنها توجه شود، به خصوص در چارچوب قانونی.