معنی فارسی componed

B1

ساخته شده یا ترکیب شده، معمولاً به آثار هنری یا پروژه‌ها اشاره دارد.

Created or built, often referring to artistic works or projects.

example
معنی(example):

او قبل از نمایش یک ملودی زیبا ساخته بود.

مثال:

He had already componed a beautiful melody before the show.

معنی(example):

پروژه با عناصر مختلف ساخته شده بود تا جذابیت بیشتری داشته باشد.

مثال:

The project was componed with various elements to enhance its appeal.

معنی فارسی کلمه componed

: معنی componed به فارسی

ساخته شده یا ترکیب شده، معمولاً به آثار هنری یا پروژه‌ها اشاره دارد.