معنی فارسی compositure
B1ترکیب، ساختار یا ترکیبی که معمولاً به شیوهای است که خصوصیات خاصی را نشان میدهد.
The organization or arrangement of different components; often refers to the structure.
- NOUN
example
معنی(example):
ترکیب او بازتابدهنده طبیعت متفکرانهاش بود.
مثال:
His compositure reflected his thoughtful nature.
معنی(example):
ترکیب تیم در رسیدن به موفقیت حائز اهمیت بود.
مثال:
The compositure of the team was pivotal in achieving success.
معنی فارسی کلمه compositure
:
ترکیب، ساختار یا ترکیبی که معمولاً به شیوهای است که خصوصیات خاصی را نشان میدهد.