معنی فارسی compotier
B1ظرف یا ظرف خاصی که برای سرو کمپوت و دسرهای میوهای استفاده میشود.
A dish or bowl specifically designed for serving compot and fruit desserts.
- NOUN
example
معنی(example):
او کمپوت را در یک کمپوتیر زیبا سرو کرد.
مثال:
He served the compot in a beautiful compotier.
معنی(example):
کمپوتیر معمولاً تزئینی است و برای سرو دسرها استفاده میشود.
مثال:
A compotier is often decorative and used for serving desserts.
معنی فارسی کلمه compotier
:
ظرف یا ظرف خاصی که برای سرو کمپوت و دسرهای میوهای استفاده میشود.