معنی فارسی compressively
B1به صورت فشرده، به معنای کارکردن به شیوه فشردن یا تحت فشار.
In a manner that relates to compression or pressure.
- ADVERB
example
معنی(example):
این ماده به گونهای طراحی شده که بهطور فشرده شوکها را جذب کند.
مثال:
The material is designed to compressively absorb shocks.
معنی(example):
فیزیک بهطور معمول نیاز به درک مواد تحت تأثیر فشرده دارد.
مثال:
Physics often requires an understanding of compressively affected materials.
معنی فارسی کلمه compressively
:
به صورت فشرده، به معنای کارکردن به شیوه فشردن یا تحت فشار.