معنی فارسی compressometer

B1

کمپرسومتر، دستگاهی است که برای اندازه‌گیری فشردگی موادی مانند خاک و بتن به کار می‌رود.

An instrument used for measuring the compression of materials such as soil and concrete.

example
معنی(example):

مهندس از یک کمپرسومتر برای اندازه‌گیری فشردگی خاک استفاده کرد.

مثال:

The engineer used a compressometer to measure the soil's compaction.

معنی(example):

کمپرسومتر خوانش‌های دقیقی برای پروژه ساخت و ساز ارائه داد.

مثال:

The compressometer provided accurate readings for the construction project.

معنی فارسی کلمه compressometer

: معنی compressometer به فارسی

کمپرسومتر، دستگاهی است که برای اندازه‌گیری فشردگی موادی مانند خاک و بتن به کار می‌رود.