معنی فارسی comprizing

B1

شامل بودن، در بر گرفتن، به معنای ترکیب چند چیز یا افراد مختلف در یک مجموعه.

Comprising; consisting of; made up of.

example
معنی(example):

این گزارش شامل مطالعات مختلفی در مورد تغییرات اقلیمی است.

مثال:

The report is comprizing various studies on climate change.

معنی(example):

این تیم شامل کارشناسان از حوزه‌های مختلف است.

مثال:

The team is comprizing experts from different fields.

معنی فارسی کلمه comprizing

: معنی comprizing به فارسی

شامل بودن، در بر گرفتن، به معنای ترکیب چند چیز یا افراد مختلف در یک مجموعه.