معنی فارسی compromissorial
B1وابسته به مصالحه یا توافق بوده و به ساختارهای انعطافپذیر اشاره دارد که امکان سازش را فراهم میآورد.
Relating to or characterized by compromise.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
طبیعت مصالحهای توافق در شرایط انعطافپذیر آن مشهود بود.
مثال:
The compromissorial nature of the agreement was evident in its flexible terms.
معنی(example):
رویکرد مصالحهای منجر به حل موفقیتآمیز مشکلات شد.
مثال:
The compromissorial approach led to a successful resolution of the issues.
معنی فارسی کلمه compromissorial
:
وابسته به مصالحه یا توافق بوده و به ساختارهای انعطافپذیر اشاره دارد که امکان سازش را فراهم میآورد.