معنی فارسی compulsorily

B1

به‌طور اجباری، به معنای الزامی یا ضروری، و نشان‌دهنده این است که کاری باید بدون هیچ استثنائی انجام شود.

In a manner that is obligatory or mandatory; required by law or rules.

adverb
معنی(adverb):

In a compulsory manner.

مثال:

Soldiers were drafted compulsorily.

example
معنی(example):

دانش‌آموزان مجبورند به‌طور اجباری در کلاس‌ها شرکت کنند.

مثال:

Students must attend classes compulsorily.

معنی(example):

قانون ایجاب می‌کند که گزارش‌ها به‌طور اجباری ثبت شوند.

مثال:

The law requires that reports be filed compulsorily.

معنی فارسی کلمه compulsorily

: معنی compulsorily به فارسی

به‌طور اجباری، به معنای الزامی یا ضروری، و نشان‌دهنده این است که کاری باید بدون هیچ استثنائی انجام شود.