معنی فارسی concavities

B2

فرورفتگی‌ها، حفره یا ابتداهایی در یک سطح یا فرم که به طور معمول در هندسه یا زمین‌شناسی مشاهده می‌شوند.

Curved inward shapes or surfaces, often found in geometry or landscape features.

noun
معنی(noun):

The state of being concave

معنی(noun):

A concave structure or surface

example
معنی(example):

فرورفتگی‌ها در سطح سایه‌های جالبی ایجاد کردند.

مثال:

The concavities in the surface created interesting shadows.

معنی(example):

ویژگی‌های زمین‌شناسی شامل فرورفتگی‌ها و برآمدگی‌های مختلف بود.

مثال:

The geological features included various concavities and protrusions.

معنی فارسی کلمه concavities

: معنی concavities به فارسی

فرورفتگی‌ها، حفره یا ابتداهایی در یک سطح یا فرم که به طور معمول در هندسه یا زمین‌شناسی مشاهده می‌شوند.