معنی فارسی concavo

B1

شکل یا حالتی که به سمت داخل خمیده است.

A term used to describe a concave shape or form.

example
معنی(example):

شکل توپوری اغلب در برخی میوه‌ها دیده می‌شود.

مثال:

The concavo shape is often seen in certain fruits.

معنی(example):

او به ساختارهای توپوری در اثر هنری احترام گذاشت.

مثال:

He admired the concavo structures in the artwork.

معنی فارسی کلمه concavo

: معنی concavo به فارسی

شکل یا حالتی که به سمت داخل خمیده است.