معنی فارسی concentive
B2مؤثر بر تمرکز یا تمرکز، به خصوص در یک زمینه خاص.
Having the effect of bringing together or concentrating; focused.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
سیاست جدید تأثیر متمرکز بر روحیه تیم دارد.
مثال:
The new policy has a concentive effect on team morale.
معنی(example):
او تصمیم گرفت اقدامات متمرکز برای بهبود بهرهوری انجام دهد.
مثال:
He decided to take concentive measures to improve productivity.
معنی فارسی کلمه concentive
:
مؤثر بر تمرکز یا تمرکز، به خصوص در یک زمینه خاص.