معنی فارسی concertanti

B2

اثر موسیقایی که سازهای مختلف در آن به صورت جSolo به اجرا درمی‌آیند، به ویژه در آثار باروک.

A musical work featuring one or more solo instruments accompanied by an orchestra.

example
معنی(example):

اثر کنسرتانتی زیبایی سازهای زهی را به نمایش می‌گذارد.

مثال:

The concertanti work showcases the beauty of string instruments.

معنی(example):

او از گوش دادن به قطعات کنسرتانتی که توسط ارکسترها اجرا می‌شود لذت می‌برد.

مثال:

She enjoys listening to concertanti pieces performed by orchestras.

معنی فارسی کلمه concertanti

: معنی concertanti به فارسی

اثر موسیقایی که سازهای مختلف در آن به صورت جSolo به اجرا درمی‌آیند، به ویژه در آثار باروک.