معنی فارسی concertment

B1

کنسرتمنت به معنای ترکیب یا جمع‌آوری موسیقی‌دانان در یک رویداد یا اجرا می‌باشد.

The act of gathering musicians together for a concert or performance.

example
معنی(example):

کنسرتمنت موسیقی‌دانان در مراسم بزرگداشت جشن گرفته شد.

مثال:

The concertment of the musicians was celebrated at the gala.

معنی(example):

کنسرتمنت آنها ژانرهای مختلف موسیقی را به هم آورد.

مثال:

Their concertment brought together diverse genres of music.

معنی فارسی کلمه concertment

: معنی concertment به فارسی

کنسرتمنت به معنای ترکیب یا جمع‌آوری موسیقی‌دانان در یک رویداد یا اجرا می‌باشد.