معنی فارسی conciliarism

C1

کنسیلاریسم، نظریه‌ای در تاریخ کلیسا که بر اهمیت شوراهای کلیسیایی در تصمیم‌گیری‌ها تأکید دارد.

A theory in church history emphasizing the authority of church councils in decisions.

example
معنی(example):

کنسیلاریسم باوری است که بر اساس آن شوراها باید در کلیسا قدرت داشته باشند.

مثال:

Conciliarism is a belief that councils should have authority in the Church.

معنی(example):

مفهوم کنسیلاریسم در دوره قرون وسطی به وجود آمد.

مثال:

The concept of conciliarism emerged during the medieval period.

معنی فارسی کلمه conciliarism

: معنی conciliarism به فارسی

کنسیلاریسم، نظریه‌ای در تاریخ کلیسا که بر اهمیت شوراهای کلیسیایی در تصمیم‌گیری‌ها تأکید دارد.