معنی فارسی concilium

C1

کنسیلیوم، شورا یا تجمعی برای مشاوره و تصمیم‌گیری، به ویژه در بافت‌های سیاسی یا دینی.

A council or assembly, especially in a religious context.

example
معنی(example):

جلسه شورای محلی به عنوان یک کنسیلیوم شناخته می‌شود.

مثال:

The council meeting is referred to as a concilium.

معنی(example):

در روم باستان، کنسیلیوم تجمعی از مقام‌ها برای بحث در مورد مسائل مهم بود.

مثال:

In ancient Rome, a concilium was a gathering of officials to discuss important matters.

معنی فارسی کلمه concilium

: معنی concilium به فارسی

کنسیلیوم، شورا یا تجمعی برای مشاوره و تصمیم‌گیری، به ویژه در بافت‌های سیاسی یا دینی.