معنی فارسی concludency
B1نتیجهگیری: حالت یا کیفیت نتیجهگیری.
The quality or state of being conclusive.
- NOUN
example
معنی(example):
نتیجهگیری استدلال توسط چندین شرکتکننده مورد سوال قرار گرفت.
مثال:
The concludency of the argument was questioned by several participants.
معنی(example):
در حقوق، نتیجهگیری اظهارات میتواند نتایج را تعیین کند.
مثال:
In law, the concludency of statements can determine outcomes.
معنی فارسی کلمه concludency
:
نتیجهگیری: حالت یا کیفیت نتیجهگیری.