معنی فارسی concretively

B1

به شکلی اشاره دارد که در آن واقعیت‌ها و جزئیات مشخص و واضح بیان می‌شوند.

In a manner that is concrete, clear, and detailed, avoiding ambiguity.

example
معنی(example):

نویسنده به طور کونکریتی نوشت و اطمینان حاصل کرد که هر جزئیات واضح است.

مثال:

The author wrote concretively, making sure every detail was clear.

معنی(example):

وقتی تدریس می‌کرد، به طور کونکریتی صحبت می‌کرد تا به دانش‌آموزان کمک کند مفاهیم را بهتر درک کنند.

مثال:

When teaching, she spoke concretively to help students grasp the concepts better.

معنی فارسی کلمه concretively

: معنی concretively به فارسی

به شکلی اشاره دارد که در آن واقعیت‌ها و جزئیات مشخص و واضح بیان می‌شوند.