معنی فارسی concretization
B1تعیین، تبدیل ایدهها یا مفاهیم به شکل و ظاهر ملموس و عینی.
The action of making something concrete or specific.
- NOUN
example
معنی(example):
تعیین دقیق برنامه، آن را آسانتر برای درک کرد.
مثال:
The concretization of the plan made it easier to understand.
معنی(example):
تعیین دقیق به تصویریسازی ایدههای انتزاعی کمک میکند.
مثال:
Concretization helps in visualizing abstract ideas.
معنی فارسی کلمه concretization
:
تعیین، تبدیل ایدهها یا مفاهیم به شکل و ظاهر ملموس و عینی.