معنی فارسی conculcation

B1

فرایند قرار دادن و جا انداختن یک مفهوم یا ارزش.

The process of instilling or imparting an idea or value.

example
معنی(example):

کاشت ارزش‌های اخلاقی برای تربیت ضروری است.

مثال:

The conculcation of moral values is crucial for upbringing.

معنی(example):

تمرکز او بر کاشت مهارت‌های تفکر انتقادی در دانش‌آموزان بود.

مثال:

Her focus was on the conculcation of critical thinking skills in students.

معنی فارسی کلمه conculcation

: معنی conculcation به فارسی

فرایند قرار دادن و جا انداختن یک مفهوم یا ارزش.