معنی فارسی concurbit
B1توافق کردن بر سر یک موضوع یا ایده.
To agree on a matter or idea.
- VERB
example
معنی(example):
دانشمندان توافق کردند که یافتههایشان مهم بود.
مثال:
The scientists concurbit that their findings were significant.
معنی(example):
پس از بحثهای زیاد، آنها به بهترین روش برای مشکل توافق کردند.
مثال:
After much debate, they concurbit on the best approach to the issue.
معنی فارسی کلمه concurbit
:
توافق کردن بر سر یک موضوع یا ایده.
