معنی فارسی concyclically
B1به طور همدایره، به شکلی که نقاط یا اشیاء در اطراف یک دایره قرار داشته باشند.
In a manner that relates to being placed on the same circle.
- ADVERB
example
معنی(example):
نقاط به صورت همدایره در اطراف دایره قرار گرفتهاند.
مثال:
The points are arranged concyclically around the circle.
معنی(example):
اگر زاویهها به صورت همدایره شکل گرفته باشند، ویژگیهای خاصی برقرار است.
مثال:
If the angles are formed concyclically, certain properties hold true.
معنی فارسی کلمه concyclically
:
به طور همدایره، به شکلی که نقاط یا اشیاء در اطراف یک دایره قرار داشته باشند.