معنی فارسی condecent

B2

رفتار یا آدابی که شایسته و مناسب به نظر می‌رسد.

Describing behavior or manners that are appropriate and commendable.

example
معنی(example):

رفتار شایستهٔ تیم در طول مسابقه قابل تحسین بود.

مثال:

The condecent behavior of the team was commendable during the competition.

معنی(example):

او در خوراکی رسمی آداب شایسته‌ای از خود نشان داد.

مثال:

He displayed condecent manners at the formal dinner.

معنی فارسی کلمه condecent

: معنی condecent به فارسی

رفتار یا آدابی که شایسته و مناسب به نظر می‌رسد.