معنی فارسی cond

B1

فرایند مدیریت یا تمرکز بر روی چیزی.

To cond is to focus or concentrate on an action or data.

example
معنی(example):

شما باید اعمال خود را قبل از اتخاذ تصمیم کنکشی کنید.

مثال:

You should cond your actions before making a decision.

معنی(example):

کنکشی کردن داده‌ها به معنای فشرده‌سازی آن برای ذخیره‌سازی آسان‌تر است.

مثال:

To cond the data means to compress it for easier storage.

معنی فارسی کلمه cond

: معنی cond به فارسی

فرایند مدیریت یا تمرکز بر روی چیزی.