معنی فارسی condensable
B2میعانپذیر به توانایی یک ماده برای تبدیل شدن به مایع اشاره دارد.
Capable of being condensed into a liquid.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
بخار آب میعانپذیر است و هنگام سرد شدن قطرات را تشکیل میدهد.
مثال:
Water vapor is condensable, forming droplets when cooled.
معنی(example):
بسیاری از گازها تحت شرایط مناسب میعانپذیر هستند.
مثال:
Many gases are condensable under the right conditions.
معنی فارسی کلمه condensable
:
میعانپذیر به توانایی یک ماده برای تبدیل شدن به مایع اشاره دارد.