معنی فارسی condiddled
B1کندیدل شدن به معنای گیج یا سردرگم شدن است.
To be confused or at a loss due to unclear circumstances.
- OTHER
example
معنی(example):
پس از اینکه در جلسه به کندیدل درآمد، او احساس ناامیدی کرد.
مثال:
After being condiddled during the meeting, he felt frustrated.
معنی(example):
او کاملاً به دلیل دستورالعملهای گیجکننده کندیدل شد.
مثال:
She was completely condiddled by the confusing instructions.
معنی فارسی کلمه condiddled
:
کندیدل شدن به معنای گیج یا سردرگم شدن است.