معنی فارسی condiddling

B1

عمل کن‌دیدل کردن به معنای بسط دادن یا به طور ناپایدار پردازش کردن اطلاعات است.

The act of meandering through thoughts or options without making a commitment.

example
معنی(example):

او بعدازظهر را در حال کن‌دیدل کردن در مورد انتخاب‌هایش گذراند.

مثال:

She spent the afternoon condiddling over her choices.

معنی(example):

او در حالی که باید تصمیم می‌گرفت، مشغول کن‌دیدل بود.

مثال:

He was condiddling when he should have been making decisions.

معنی فارسی کلمه condiddling

: معنی condiddling به فارسی

عمل کن‌دیدل کردن به معنای بسط دادن یا به طور ناپایدار پردازش کردن اطلاعات است.