معنی فارسی condignly
B2به طور شایسته، به نحوی که مناسب و متناسب با عمل یا موقعیت باشد.
In a manner appropriate to the circumstances; justly or deservedly.
- ADVERB
example
معنی(example):
او به خاطر تلاشهایش به طور شایستهای پاداش گرفت.
مثال:
She was rewarded condignly for her efforts.
معنی(example):
تیم به طور شایستهای به خاطر تلاشهایشان قدردانی شد.
مثال:
The team was condignly acknowledged for their hard work.
معنی فارسی کلمه condignly
:
به طور شایسته، به نحوی که مناسب و متناسب با عمل یا موقعیت باشد.