معنی فارسی condiment

B2 /ˈkɒn.dɪ.mənt/

چاشنی به ماده‌ای گفته می‌شود که به غذا اضافه می‌شود تا طعم آن را تغییر دهد یا بهبود بخشد.

A substance used to enhance the flavor of food, typically served alongside it.

noun
معنی(noun):

Something used to enhance the flavor of food; for example, salt or pepper.

verb
معنی(verb):

To season with condiments.

معنی(verb):

To pickle.

example
معنی(example):

کتچاپ یک چاشنی محبوب برای سیب‌زمینی سرخ‌کرده است.

مثال:

Ketchup is a popular condiment for fries.

معنی(example):

او چندین چاشنی به ساندویچش اضافه کرد.

مثال:

She added several condiments to her sandwich.

معنی فارسی کلمه condiment

: معنی condiment به فارسی

چاشنی به ماده‌ای گفته می‌شود که به غذا اضافه می‌شود تا طعم آن را تغییر دهد یا بهبود بخشد.