معنی فارسی conditionalism

B2

فلسفه‌ای که بر اساس آن برخی عقاید ممکن است به برآورده کردن شرایط خاص بستگی داشته باشد.

The belief that certain spiritual truths depend on conditions being met.

example
معنی(example):

شرطی‌گرایی پیشنهاد می‌کند که نجات به برآورده کردن شرایط خاص بستگی دارد.

مثال:

Conditionalism suggests that salvation depends on meeting certain conditions.

معنی(example):

فلسفه شرطی‌گرایی می‌تواند پیچیده باشد.

مثال:

The philosophy of conditionalism can be complex.

معنی فارسی کلمه conditionalism

: معنی conditionalism به فارسی

فلسفه‌ای که بر اساس آن برخی عقاید ممکن است به برآورده کردن شرایط خاص بستگی داشته باشد.