معنی فارسی condonement

B1

بخشش، به معنی بخشیدن یا عذرخواهی کردن برای یک عمل یا خطا.

The act of forgiving or excusing a fault or offense.

example
معنی(example):

ببخشش بدهی‌ها می‌تواند به خانواده‌های در حال تلاش کمک کند تا دوباره روی پای خود بایستند.

مثال:

The condonement of debts can help struggling families get back on their feet.

معنی(example):

او به دنبال بخشش برای اشتباهات گذشته‌اش بود.

مثال:

She sought condonement for her past mistakes.

معنی فارسی کلمه condonement

: معنی condonement به فارسی

بخشش، به معنی بخشیدن یا عذرخواهی کردن برای یک عمل یا خطا.