معنی فارسی condonative

B2

بخششی، مربوط به عمل بخشیدن یا عذرخواهی کردن برای یک خطا یا تخلف.

Relating to or characterized by forgiveness or the act of pardoning.

example
معنی(example):

قانون یک بند بخشش‌دهنده فراهم کرد که تخلفات جزئی را بخشید.

مثال:

The law provided a condonative clause that forgave minor infractions.

معنی(example):

عمل بخشش‌دهنده او به او یک شانس دوباره داد.

مثال:

His condonative action granted her a second chance.

معنی فارسی کلمه condonative

: معنی condonative به فارسی

بخششی، مربوط به عمل بخشیدن یا عذرخواهی کردن برای یک خطا یا تخلف.