معنی فارسی confact
B1در صورت بیان اطلاعات نادرست به عنوان حقیقت، مانند یک واقعیت خیالی.
A term used to describe a false statement presented as a fact.
- NOUN
example
معنی(example):
آنها اطلاعات را یک حقیقت ساختگی میدانستند.
مثال:
They considered the information a confact.
معنی(example):
این نظریه توسط کارشناسان به عنوان یک حقیقت ساختگی رد شد.
مثال:
The theory was dismissed as a confact by the experts.
معنی فارسی کلمه confact
:
در صورت بیان اطلاعات نادرست به عنوان حقیقت، مانند یک واقعیت خیالی.