معنی فارسی confidince
B1اعتماد به نفس، به معنای اطمینان داشتن به تواناییها و مهارتهای خود و احساس راحتی در موقعیتهای مختلف اجتماعی.
The feeling or belief that one can rely on someone or something; firm trust.
- NOUN
example
معنی(example):
او در طول ارائه اعتماد به نفس زیادی نشان داد.
مثال:
She showed great confidence during the presentation.
معنی(example):
اعتماد به نفس او به او کمک کرد تا در مسابقه موفق شود.
مثال:
His confidence helped him to succeed in the competition.
معنی فارسی کلمه confidince
:
اعتماد به نفس، به معنای اطمینان داشتن به تواناییها و مهارتهای خود و احساس راحتی در موقعیتهای مختلف اجتماعی.