معنی فارسی confirmer

B1

فردی که تأیید می‌کند.

A person who confirms something.

example
معنی(example):

تأییدکننده پروژه ایمیلی با به‌روزرسانی‌ها ارسال کرد.

مثال:

The confirmer of the project sent an email with the updates.

معنی(example):

او به‌عنوان تأییدکننده در جلسه عمل کرد و تصمیمات را تأیید کرد.

مثال:

She acted as the confirmer in the meeting, verifying decisions.

معنی فارسی کلمه confirmer

: معنی confirmer به فارسی

فردی که تأیید می‌کند.