معنی فارسی confixing
B1کنفیکسینگ به ترکیب عناصر مختلف برای بهبود ویژگیها و کاربردهای یک شیء یا سیستم اشاره دارد.
The act of combining fixed elements to improve a structure or system.
- OTHER
example
معنی(example):
پروسه کنفیکسینگ به بهبود طراحی کلی کمک میکند.
مثال:
The process of confixing helps to improve the overall design.
معنی(example):
کنفیکس کردن عناصر میتواند قابلیت استفاده از یک محصول را افزایش دهد.
مثال:
Confixing elements can enhance the usability of a product.
معنی فارسی کلمه confixing
:
کنفیکسینگ به ترکیب عناصر مختلف برای بهبود ویژگیها و کاربردهای یک شیء یا سیستم اشاره دارد.