معنی فارسی conflagrative
B2شعلهور به ویژگیهایی اشاره دارد که میتوانند منجر به آتشسوزی یا سوختن شوند.
Relating to or causing conflagration; igniting.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
طبیعت شعلهور این واکنش شیمیایی دانشمندان را شگفتزده کرد.
مثال:
The conflagrative nature of the chemical reaction surprised the scientists.
معنی(example):
آنها بر روی ویژگیهای شعلهور مواد جدید تمرکز کردند.
مثال:
They focused on the conflagrative properties of the new materials.
معنی فارسی کلمه conflagrative
:
شعلهور به ویژگیهایی اشاره دارد که میتوانند منجر به آتشسوزی یا سوختن شوند.