معنی فارسی confusional

B2

حالت گیج‌کننده به وضعیتی اطلاق می‌شود که فرد قادر به پردازش اطلاعات صحیح نیست.

Relating to or characterized by confusion, especially in thought.

example
معنی(example):

او بعد از آسیب، حالت گیجی داشت.

مثال:

He had a confusional state after the injury.

معنی(example):

تفکر گیج کننده می‌تواند در هنگام تب رخ دهد.

مثال:

Confusional thinking can occur during fever.

معنی فارسی کلمه confusional

: معنی confusional به فارسی

حالت گیج‌کننده به وضعیتی اطلاق می‌شود که فرد قادر به پردازش اطلاعات صحیح نیست.