معنی فارسی congree

B1

توافق کردن، هم‌عقیده شدن در یک موضوع.

To agree or have the same opinion.

example
معنی(example):

مهم است که در مورد مراحل بعدی پروژه توافق کنیم.

مثال:

It is important to congrree on the next steps of the project.

معنی(example):

آنها بعد از یک بحث طولانی به توافق رسیدند.

مثال:

They managed to congrree after a long discussion.

معنی فارسی کلمه congree

: معنی congree به فارسی

توافق کردن، هم‌عقیده شدن در یک موضوع.