معنی فارسی congregable

B1

جمع‌آوری، قابلیت گردهم آمدن یا تشکیل اجتماع.

Able to be gathered together or assembled.

example
معنی(example):

جامعه جمع‌پذیر به همه احساس گنجاندن داد.

مثال:

The congregable community made everyone feel included.

معنی(example):

ایده‌های او قابل جمع‌آوری بود و همه را جمع کرد.

مثال:

Her ideas were congregable and brought everyone together.

معنی فارسی کلمه congregable

: معنی congregable به فارسی

جمع‌آوری، قابلیت گردهم آمدن یا تشکیل اجتماع.