معنی فارسی congregationer

B1

Congregationer به فردی گفته می‌شود که به کلیسا تعلق دارد و به عنوان عضو فعال در فعالیت‌های آن مشارکت می‌کند.

A person who is a member of a congregation.

example
معنی(example):

congregationer به نمایندگی از کمیته سخنگو شد.

مثال:

The congregationer spoke out on behalf of the committee.

معنی(example):

به عنوان یک congregationer، او به‌طور فعال در رویدادهای کلیسا شرکت کرد.

مثال:

As a congregationer, she actively participated in church events.

معنی فارسی کلمه congregationer

: معنی congregationer به فارسی

Congregationer به فردی گفته می‌شود که به کلیسا تعلق دارد و به عنوان عضو فعال در فعالیت‌های آن مشارکت می‌کند.