معنی فارسی congressing

B1

فعالیت گردهم‌آیی که در آن افراد با هم جمع می‌شوند تا بحث یا تصمیم‌گیری کنند.

The act of assembling in a group for discussion or decision-making.

example
معنی(example):

دانشجویان برای بحث درباره برنامه‌های آینده‌شان در حال گردهم‌آیی هستند.

مثال:

The students are congressing to discuss their future plans.

معنی(example):

رهبران برای رسیدگی به مسائل مهم در حال گردهم‌آیی هستند.

مثال:

The leaders are congressing to address important issues.

معنی فارسی کلمه congressing

: معنی congressing به فارسی

فعالیت گردهم‌آیی که در آن افراد با هم جمع می‌شوند تا بحث یا تصمیم‌گیری کنند.