معنی فارسی conicity
B1کانیکیتی، اندازه یا نسبت انحنا یا شیب سطح یک پلن یا شکل مقطع در هندسه.
The quality or condition of being conical.
- NOUN
example
معنی(example):
کانیکیتی مخروط برای پایداری آن مهم است.
مثال:
The conicity of the cone is important for its stability.
معنی(example):
درک کانیکیتی به طراحی بهتر قطعات هوافضا کمک میکند.
مثال:
Understanding conicity helps in designing better aerospace components.
معنی فارسی کلمه conicity
:
کانیکیتی، اندازه یا نسبت انحنا یا شیب سطح یک پلن یا شکل مقطع در هندسه.