معنی فارسی conicle
B1کانیکل، اصطلاحی برای توصیف اشکالی که شبیه به مخروط هستند.
Referring to a shape that resembles a cone.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
شکل کانیکلی در طراحی برج استفاده شد.
مثال:
The conicle shape was used in the design of the tower.
معنی(example):
یک فرم کانیکلی میتواند جریانی هوا را در یک داکت بهبود بخشد.
مثال:
A conicle form can enhance the flow of air in a duct.
معنی فارسی کلمه conicle
:
کانیکل، اصطلاحی برای توصیف اشکالی که شبیه به مخروط هستند.