معنی فارسی conium
B1کونیوم، نوعی گیاه سمی که در طبیعت وجود دارد و شامل هملاک و گونه های مشابه می شود.
A genus of poisonous plants, known for species like hemlock.
- NOUN
example
معنی(example):
کونیوم یک تیره از گیاهان سمی است که شامل گیاه معروف هملاک می شود.
مثال:
Conium is a genus of toxic plants, including the famous hemlock.
معنی(example):
سم کونیوم می تواند بسیار خطرناک باشد اگر بلعیده شود.
مثال:
The poison from conium can be very dangerous if ingested.
معنی فارسی کلمه conium
:
کونیوم، نوعی گیاه سمی که در طبیعت وجود دارد و شامل هملاک و گونه های مشابه می شود.