معنی فارسی conjugant

B2

به عنصرهایی اشاره دارد که در یک رابطه هم‌پیوندی قرار دارند و در نظریه‌های ریاضی مورد استفاده قرار می‌گیرند.

An element that is related to another via a conjugate relationship, often discussed in mathematical contexts.

example
معنی(example):

در زمینه نظریه گروه‌ها، یک هم‌پیوند می‌تواند مشخصات تقارن را نشان دهد.

مثال:

In the context of group theory, a conjugant can reveal symmetry properties.

معنی(example):

هر عنصر هم‌پیوند در درک ساختار یک گروه نقش دارد.

مثال:

Each conjugant element plays a role in understanding the structure of a group.

معنی فارسی کلمه conjugant

: معنی conjugant به فارسی

به عنصرهایی اشاره دارد که در یک رابطه هم‌پیوندی قرار دارند و در نظریه‌های ریاضی مورد استفاده قرار می‌گیرند.