معنی فارسی connascency

B2

وضعیتی که در آن دو یا چند موجود زنده همزمان متولد می‌شوند.

The state of being born together, particularly used in biological contexts.

example
معنی(example):

Connascency به حالت متولد شدن همزمان اشاره دارد.

مثال:

Connascency refers to the state of being born together.

معنی(example):

در زیست‌شناسی، شناختن کاناسنسی برای درک شباهت‌های ژنتیکی مهم است.

مثال:

In biology, connascency is important for understanding genetic similarities.

معنی فارسی کلمه connascency

: معنی connascency به فارسی

وضعیتی که در آن دو یا چند موجود زنده همزمان متولد می‌شوند.